English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7434 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
starting post U تیرمبدا
starting post U تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
starting U راه اندازی
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
starting whistle U سوت آغاز بازی [ورزش]
starting torque U گشتاور پیچشی راه انداز
starting time U زمان راه اندازی
starting rheostat U رئوستای راه انداز
starting rate U خرج پر کردن
starting pressure U فشار استارت
starting power U قدرت راه اندازی
starting power U توانایی راه اندازی
starting torque U کشتاور راه اندازی
starting winding U سیم پیچی راه اندازی
cold starting U راه اندازی در حالت سرد
starting procese U فرایند راه اندازی
starting motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting point U نقطهشروعسفر
starting positions U موقعیتآغاز
starting line U خطآغاز
starting furlong U شروعدرازا
starting dive U شیرجهآغاز
starting cable U کابلراهاندازی
starting position U وضعیت راه اندازی
starting position U وضعیت صفر
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
starting chamber U محفظه استارت
starting box U محل هر سگ در مسابقه سگدوانی
starting electrode U الکترد اغازگر
starting block U تخته استارت
starting battery U باتری استارت
starting box U رئوستای راه انداز
starting current U امپر استارت
starting current U جریان راه اندازی
starting platform U سکوی شروع
starting motor U موتور راه اندازی
starting motor U موتور استارت
starting lever U اهرم راه اندازی
starting gate U دروازه شروع
starting crank U هندل اتومبیل
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
starting block U سکوی شروع
starting bar (backstroke) U میلهایستاده
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
centrifugal starting switch U سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
magnetic starting switch U سویچ مغناطیسی
motor brush starting switch U سویچ زغالی
What advice would you give to someone starting up in business? U چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
foot operated starting switch U کلید راه انداز پایی
foot operated starting switch استارتر پایی
grid current starting point U نقطه راه اندازی جریان شبکه
compressed air starting unit U واحدراهاندازیهوایکمپرسی
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
the post has come U پست امد
the post has come U پست وارد شد
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
out post U نگهبانی
out post U نگهبان
the post has come U پست رسید
last post U شیپور خاموشی
to post up U تکمیل کردن
ex post U واقعی
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
ex post U عملی
ex post U بوقوع پیوسته
ex post U به اعتبار گذشته
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
last post U شیپورعزا
first post U شیپور خبر شبانه
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- U ارسال سریع پست کردن
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U ستون
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post U پست کردن
post U دیرک ستون
post U تیر
post U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U عجله
post- U صندوق پست تعجیل
post- U سیستم پستی پستخانه
post U مجموعه پستی
post- U مجموعه پستی
post- U نامه رسان پستچی
post- U چاپار
post- U پست
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post U تیرعمودی
post U جرز
post U چوب تقویت
post U پست نظامی
post U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U ارسال سریع پست کردن
post U عجله
post U صندوق پست تعجیل
post U سیستم پستی پستخانه
post U بسته پستی
post U نامه رسان پستچی
post U چاپار
post U پاسگاه
post U مقام مسئولیت
post U شغل
post U مربوط به پست
post U گماردن نگهبان قرار دادن
post U محل ماموریت موضع
post U پادگان قرارگاه
post U پایگاه
post U بدیوار زدن
post U اگهی کردن اعلان کردن
post U پست
post- U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post- U پست کردن
post- U اگهی کردن اعلان کردن
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U بدیوار زدن
post- U پادگان قرارگاه
post- U محل ماموریت موضع
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
post- U دیرک ستون
post- U چوب تقویت
post- U جرز
post- U تیرعمودی
post- U تیر
post- U پایگاه
post- U ستون
post- U مربوط به پست
post- U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- U پاسگاه
post- U مقام مسئولیت
post- U شغل
post- U پست نظامی
post- U بسته پستی
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post union U اتحاد پستی بین المللی
queen post U عصا
post mortem U پس از واقع
quota post U پست دایمی
relay post U پست رابط ستون
railing post U میله نرده
post meridiem U پس از نصف النهار
post matter U محمولات پستی
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
post processor U پس پردارنده
post strike U بعد از اجرای تک
post strike U بعد از تک هوایی
post tensioning U پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
post test U پس ازمون
post meridian U بعد از فهر
post time U زمان شروع اسبدوانی
post meridiem U بعداز فهر
quota post U شغل دایمی
post nuptial U بعد از ازدواج
post mortem U پس از مرگ
post parade U رژه اسبها تا محل شروع
post position U محل اسب در شروع
post processing U پس پردازی
post processing U پس پردازش
post processor U پس پرداز
post restante U پست رستان
post restante U پست رستانت
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post property U اموال پادگان
post property U اموال پادگانی
post road U جاده چاپارخانه دار
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
post paid U که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
post mortem U پس از واقعه
post road U جاده پستی
post obit U قابل اجرا پس از مرگ
post obit U بعد ازفوت
post multiplication U پس ضرب
post script U SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
post of duty U پاسگاه
sentry post U پاسگاه
post oral U پشت دهنی
post order U حواله پستی
samson post U تیر یدک کش قایق
post mill U آسیابنصبشده
post lantern U فانوسخیابان
post binder U پوشهپوستی
newel post U تیرعمودیپایهنرده
finishing post U پستانتهایی
distance post U قرارگاهمحلمسابقه
centre post U قسمتبدونآرایش
post-war U پس از جنگ
post-industrial U فراصنعتی
ring post U لبهزمینبوکس
border post U ساختمانمرزبانی
king-post U شاه تیر
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
hammer-post U تیر عمودی
door-post U [تیر عمودی در]
crown-post U تیرک عمودی
corner-post U [پایه ایستاده در سنگ نبش]
post knotting U پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
Where is the post office? U پستخانه کجاست؟
staging post U محلآمادهسازی
Recent search history Forum search
1میشه یه تلفن برای من به پست کنین ببینین پاس من آماده است یا نه
16:42 PM
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com